معرفی وبلاگ
وَإِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ، فَأَمَّا أَوْلِيَاءُ اللهِ فَضِيَاؤُهُمْ فِيهَا الْيَقِينُ، وَدَلِيلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى ، وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِيلُهُمُ الْعَمْى... نهج الباغه خطبه 38 شُبهه را از اين جهت شُبهه ناميده اند كه شبيه و مانند حق است، پس روشني دوستان خدا در چيزهاي شُبهه ناك، ايمان و يقين است، و راهشان راه هدايت و رستگاري است و اما دشمنان خدا پس دعوت آنان به ضلالت و گمراهي است، و راهنماي آنان كوري آنان مي‎باشد.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 499015
تعداد نوشته ها : 502
تعداد نظرات : 163
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی نیز در پیامی ضمن تسلیت شهادت آیت الله شیخ نمر باقرالنمر و ده ها تن از شیعیان عربستانی، این فاجعه انسانی را محکوم کردند. در متن این پیام آمده است:
 
 بسمه تعالی
 قال الله تعالی «وَ لا تَحْسَبَنَ‏ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ »
خبر اعدام عالم مجاهد آیت الله شیخ نمر باقر النمر موجب تألم و تأسف شدید اینجانب گردید.
این اقدام آل سعود که تلاشی مذبوحانه در جهت ادامه پایه های سست دیکتاتوری شاهزادگان سعودی می باشد یقینا با دست انتقام الهی جواب داده خواهد شد. شهادت این عالم بزرگوار و دهها تن از شیعیان مظلوم عربستان که هیچ جرمی جز اصرار بر احترام به اسلام و رأی مردم و احیای عدالت اجتماعی نداشتند؛ گرچه برای آنان گوارا و شیرین خواهد بود؛ لکن برای آل سعود زمینه اضمحلال سریعتر آنان را فراهم خواهد کرد. گر چه کشتن انسان های بیگناه برای شاهزادگان آل سعود اهمیت ندارد چنانچه در اقصی نقاط عالم دیده شده است که با دستور مستقیم و یا چراغ سبز آنها بسیاری از مردم مظلوم در عربستان و یمن و سوریه و نیجریه و حتی حاجیان محرم که میهمان خدای متعال و دارای شأن والا هستند،کشته شده و می شوند؛ لکن خون آنها روزی دامن ظلم را خواهد گرفت و مطمئن هستم فرج الهی نزدیک خواهد بود انشاء الله.
اینجانب شهادت این عالم محترم را در درجه اول به امام زمان (علیه السلام) و سپس به شیعیان عربستان و به بازماندگان آن مرحوم تسلیت گفته و صبر و اجر جزیل را برای خانواده ایشان مسئلت مینمایم.
 طوبی له و حسن مآب
پنج شنبه 17 10 1394 16:34
آیت‌الله العظمی شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع معظم تقلید با صدور پیامی اعدام شیخ نمر عالم آزاده عربستان سعودی را محکوم کرد.
متن پیام این مرجع تقلید به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطانا
با کمال تأسف و تأثر مطلع شدیم که رژیم سفاک و خون آشام سعودی، بار دیگر طینت جنایتکارانه‌ی خود را نشان داد و یکی از بندگان بی‌گناه، مظلوم و آزاده را با تعداد دیگری از ستمدیدگان به شهادت رساند. رژیمی که با نوشیدن خون پاک مظلومان و آزادگان خود را سیراب نموده و راه و رسم جنایتکاران بزرگ تاریخ را دنبال می‌نماید.
شهادت عالم آزاده، روحانی عالی مقام، شهید بزرگوار شیخ نمر رضوان الله تعالی علیه روی سیاه این رژیم را سیاه‌تر و خبث و پلیدی باطن آنها را آشکارتر نمود.
  انا لله و انا الیه راجعون
حکام آل سعود که ان شاء ‌الله تعالی سقوط آنان نزدیک است بدانند که خون به ناحق ریخته‌ی این روحانی شهید، خواب راحت را از آنان سلب نموده، جهان اسلام را بیدار کرده و راه سقوط را برای این رژیم هموار خواهد نمود. مسلماً این جنایت ددمنشانه را آزادگان دنیا و مجامع آزاد بین المللی محکوم خواهند نمود و فریاد مظلومیت این شهید بزرگوار به گوش جهانیان خواهد رسید.
اینجانب به جهان اسلام و مردم غیور و مسلمان عربستان که از ستم و جنایات رژیم سفاک خود خسته شده‌اند و به خانواده ی بزرگ و داغدار این شهید بزرگوار تبریک و تسلیت گفته، ترفیع درجات این شهید سعید و سایر شهیدان را از خداوند متعال مسئلت دارم.
 و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی منقَلَبٍ ینقَلِبونَ
 
پنج شنبه 17 10 1394 16:32
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پیامی جنایت وحشتناک آل سعود مبنی بر اعدام شیخ نمر را محکوم کرد.
متن پیام این مرجع بزرگوار تقلید به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
خبر وحشتناک اعدام آیت الله شیخ نمر و 46 نفر از بیگناهان جهان اسلام را در بُهت و تعجب فرو برد، به خصوص اینکه این جنایت تحت عنوان خوارج و تکفیر صورت گرفت؛ اگر کسانى تاکنون تردید داشتند که کانون فتنه و تکفیر در جهان، آل سعود هستند با این نمونه آشکار جاى تردیدى باقى نماند.
ما به شدت این جنایت هولناک را محکوم مى‌کنیم و به یقین انتقام آن گرفته خواهد شد و مى‌دانیم این جنایت انتقام شکست‌هایى است که آل سعود در عراق و سوریه و یمن دامنگیرشان شده است، ولى باید در انتظار شکست‌هاى مهم‌ترى در این سه منطقه باشند.
به یقین این جنایت، بدون اطلاع آمریکا نبوده است، آنها در مسائل کم اهمیت‌ترى با نظر آنها اقدام مى‌کنند و مى‌دانیم در راستاى ایجاد جنگ طائفه‌اى میان سنى و شیعه است، اما هم سعودى‌ها و هم آمریکا کور خوانده‌اند، ما با برادران اهل سنت اختلافى نداریم، اختلاف ما با تکفیرى‌هاست که همه مسلمین در برابر آنها اتفاق نظر دارند.
آل سعود بدانند این جنایت فراموش نشدنى است و آثار این کار نابخردانه را در آینده خواهند دید.
نه تنها شیعیان جهان و اهل سنت این جنایت را شدیدآ محکوم مى‌کنند، بلکه تمام آزادگان دنیا نیز آن را محکوم خواهند کرد.
آنها چه گناهى داشتند، قیام مسلحانه کردند؟! کسى را کشته بودند؟! تنها گناهشان این بود که مى‌گفتند اقلیت شیعه در عربستان سعودى از حقوق حقه خویش باید برخوردار شوند و براى انجام مراسم مذهبى آزاد باشند. آیا این گناه است و در خور آن جنایت سنگین.
ان ربک لبالمرصاد
پنج شنبه 17 10 1394 16:30

بسم الله الرحمن الرحیم

"من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا".

در میان مؤمنان مردانى هستند که صادقانه بر سر عهدى که با خدا بستند، ایستاده‏اند بعضى پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند، و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند.

روح آرام‏یافته مجاهد خستگی ناپذیر ومایه فخر­­­­­­­ و مباهات شیعیان، شهید سعید حضرت آیت الله شیخ نمر باقر النمر به سوى پروردگارش بازگشت و" راضیة مرضیة" در سلک بندگان صالح در آمد و در بهشت برین جای گرفت.

"سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا" سلام بر او، آن روز که زاده شد، و آن روز که از این جهان رخت بر برست و به فوز عظیم شهادت نائل شد و آن روز که زنده برانگیخته مى‏شود!

سلام بر او که روح  بلندش هر آیینه مخاطب عرشیان و ملائکه ساحت قدس است:" سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار".

 سلام براو به خاطر صبر و استقامت ستودنی اش که دشمن زبون را به چالش کشید! و چه "صبر جمیلی" پیروان اهل بیت در برابر طاغوتیان در گذر تاریخ از خود نشان داده اند تا جائی که معصومین در مقام ستایش صبر بی مثال شیعیانشان فرموده اند :" شیعتنا أصبر منا" شیعیانمان از ما شکیبا تر و بردبار ترند .

رژیم استبدادی سعودی با سردمدارانی فرومایه و دین فروش ، شیخ را مخیر به گزینش یکی از این دو کردند: ذلت پذیرى و تسلیم خفت‏بار در برابر بیدادگران حاکم، و مرگ پرافتخار و با عزت. و هیهات از مثل او که  که ذلت و خوارى را برگزیند چرا که خدا، پیامبر، مؤمنان و هر ستم ستیز شریفی، ابا دارد که فرمانبردارى فرومایگان و استبدادگران رذالت پیشه را بر شهادتگاه آزادمنشان مقدم بدارد.

جنایت قتل رادمردی چون شیخ مظلوم به دست سلسله شوم و نامبارک آل سعود که شقاوت و سفاکی را از نیاکان اموی شان به ارث برده اند، جای تعجب نیست. چه انتظاری می توان از اذناب شجره ملعونه ابناء مرجانه  و ابناء سعد داشت جز رذالت و خباثت؟

شیخ نوای شهادت طلبی مولایش سید الشهداء را به گوش طغیان گران جهان رساند که :" أن القتل‏ لنا عادة و کرامتنا من الله الشهادة".

رژیم ظالم و بی دین سعودی! آیا مجاهدین راستین را از در غل و زنجیر کردن و کشتن مى‏ترسانید؟ مگر نمى‏دانید که شهادت در راه حق، راه و رسم دلیرانه آنهاست و جان را در راه خدا در طبق اخلاص نهادن مایه سرفرازى شان! پس آنها را از مرگ سعادتمندانه چه باک؟

هان آگاه باشید که :" و سیعلم الذین ظلموا أی‏ منقلب‏ ینقلبون"‏ آنها که ستم کردند به زودى مى‏دانند که بازگشتشان به کجاست.

مذهب تشیع ، شیر مردانی روشن ضمیر و مجاهدانی نستوه چون میثم تمار، رشید هجری،  حجر بن عدی، عمار ، سلمان ، ابوذر و مقداد دارد که صفحات پیشینه درخشان و باشکوه آن را با خون پاکشان آراسته اند.

شیعیان به فرموده امیرمؤمنان، از آغازین لحظات عروج پیامبربه ملکوت اعلی، همواره یاری گر اهل بیت بوده اند و هستند و در این راه پر افتخار شکنجه ها، کشتارها،به آتش سوزانده شدن ها و آوارگی ها را به جان خریده اند و معتقدند این مرارت ها در راه دفاع از کیان ولایت اندک است.

بیرق مبارزه با مذهب ساختگی وهابیت و حکام خودفروخته آل سعود و مطلق خودکامگان شرق و غرب عالم با اعدام شیخ، بیش از پیش به اهتزاز خواهد درآمد و مسلمانان و خصوصا شیعیان با عزمی راسخ برای احقاق حقوق از دست رفته شان، راه آن فقیه مجاهد را ادامه خواهند داد و تا تطهیر حرمین شریفین از سلطه کفر و اقامه دولت کریمه –صلوات الله علی صاحبها-  از پا نخواهند نشست .

دسته ها :
يکشنبه 13 10 1394 17:51

اهداف قیام عاشورا-قسمت آخر

هدف دهم: مقام شفاعت عظمى  

 در زیارتنامه هاى حسینى کراراً از خداوند بهوسیله آن حضرت تقاضاى شفاعت مى کنیم.

در سجده اى که در پایان زیارت عاشوراى حسینى انجام مى شود بعد از حمد و ستایش خداوند خدا را به سبب تحمّل مصیب آن حضرت شکر مى گوییم، سپس عرضه مى داریم: «أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ; خدایا شفاعت حسین را روز ورود در صحنه محشر به من روزى کن» و به دنبال آن مى افزاییم: «وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام); خداوند گام هاى مرا از روى صدق نزد خودت، با حسین و یارانش ثابت بدار همان یارانى که خون خود را تقدیم او کردند».

استجابت دعا زیر قبّه آن حضرت و بودن شفا در تربت پاکش جلوه هاى دیگرى از این شفاعت عظمى است.

و این که در روایات آمده که امام حسین(علیه السلام) هنگام وداع با حرم جدّش لحظاتى در خواب فرو رفت و در عالم رؤیا این سخن را از جدش شنید: «اِنَّ لَکَ فِى الْجَنَّةِ دَرَجاتٌ لاتَنالُها اِلاّ بِالشَّهادَةِ; براى تو مقامى نزد خدا تعیین شده که جز با شهادت به آن نمى رسى».(1)

به یقین یکى از شؤون این مقام، همان مقام شفاعت است.

ولى آیا شفاعت به این معناست که من هر گناهى را مى خواهم مرتکب شوم، و هر وظیفه واجبى را بخواهم ترک گویم و بعد دست تمنّا به سوى آن حضرت دراز کرده و او را شفیع خود در درگاه خداوند قرار دهم؟

به یقین چنین نیست، شفاعت معصومین و اولیاى الهى(علیهم السلام)چراغ سبز براى انجام گناه نیست، بلکه به عکس یک عامل بازدارنده در برابر گناه است، زیرا من به هنگام تقاضاى شفاعت مى گویم اگر لغزشى از من سر زد باید مراقب باشم آلوده گناه دیگر نشوم تا رابطه من با اولیاى الهى قطع نگردد و روى این را داشته باشم که از آن حضرات بخواهم شفیع من بر در درگاه خداوند غفور و رحیم باشند.

پیام این هدف

 هنگامى که در مجالس عزاى آن حضرت شرکت مى کنیم و از وعّاظ گرامى حالات آن حضرت را مى شنویم، شجاعت ها، فداکارى ها، مبارزه با شرک و ظلم و باطل و دفاع آنها را از حق درروح خود حاضر مى کنیم، در فکر فرو مى رویم که بر ما لازم است به پیشواى بزرگ خود اقتدا کنیم و گامى در جاى گام هاى آن حضرت بگذاریم و در حلقه پیروان او درآییم و این خود نوعى شفاعت تکوینى است.

و نیز زمانى که به زیارت تربت پاکش در کربلا مى رویم و محلّ شهادت آن حضرت(علیه السلام) و یاران پاکبازش را از نزدیک مى نگریم احساس کنیم که ما نیز باید درهمان مسیر و در همان طریق وارد شویم و با یزیدیان زمان خود به پیکار برخیزیم و اسلامى را که آن حضرت براى حفظ آن، خون خود و خون عزیزان و یارانش را فدا کرد زنده نگه داریم و در وجود خود پیاده کنیم، حریمش را پاس داریم و در برابر دشمنانى که در هر عصر و زمانى وجود دارند بایستیم و دفاع کنیم تا مشمول شفاعت آن بزرگوار شویم.

نغمه هل من ناصرش را بشنویم و لبیک گویان به یاریش بشتابیم.

________________________________________ 

منابع :

1 . بحارالانوار، ج 44، ص 313 و 328 .

نوشتار حاضر برگرفته از کتاب " اهداف قیام حسینى" که حاصل بیانات مرجع معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی –مدظله الوارف- می باشد.

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
چهارشنبه 6 8 1394 10:30

اهداف قیام عاشورا-قسمت دهم

هدف نهم: امتحان گسترده مسلمین  

قیام امام حسین سرور آزادگان جهان آزمونى بود براى مسلمین آن عصر.

بعضى از شیعیان پرادّعا و کم محتوا، که خود را فدایى پاکباز آن حضرت مى پنداشتند باید در کوره امتحان فرو روند، و بازماندگان صحابه و یاران پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) که بارها وصف امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) را از آن حضرت شنیده بودند و کسانى که آرزو مى کردند در جنگ هاى بدر و احد در خدمت آن حضرت بودند و شربت شهادت مى نوشیدند، و آنها که تأسّف مى خوردند اى کاش در رکاب امیرمؤمنان على(علیه السلام) با «ناکثین» و «قاسطین» و «مارقین» پیکار مى کردند همه و همه باید به امتحان فرا خوانده مى شدند، و قیام امام حسین(علیه السلام)آزمونى براى همه آنها بود; ولى از این کوره آزمون بزرگ، تنها گروه اندکى پاک بیرون آمدند و سیاه سیم هاى زراندود هنگامى که به کوره امتحان رفتند خلاف آن بدر آمدند که خلق مى پنداشتند.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان *** تا سیه روى شود هر که درو غشّ باشد

امام(علیه السلام) در پاسخ کسى که عرضه داشت امام(علیه السلام) به کربلا نرود، فرمود: «إذا أقَمْتُ فی مَکانی فَبِما یُمْتَحَنُ هذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ؟ وَبِماذا یُخْتَبَرُونَ؟; اگر در مکان خود اقامت کنم، پس این خلق بخت برگشته به چه چیز امتحان شود و به چه چیز آزموده گردد؟».(1)

اضافه بر این، افراد توخالى و خود بزرگ بین فراوانند و گاه خود را از خداوند طلبکار مى دانند، باید محک تجربه آید به میان، باید اتمام حجّت شود تا بر سر جاى خود بنشینند، گاه مصلحت در این است که از پرده برون افتد راز، تا آشکار شود در حلقه رندان چه خبرهاست؟!

قرآن مجید مى گوید: (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَلَمَّا یَعْلَمْ اللهُ الَّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُمْ وَلَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَلاَ رَسُولِهِ وَلاَ الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً وَاللهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ).(2)

آرى قیام امام حسین(علیه السلام) پاسخى بود به مدّعیانى که به برادر گرامیش امام حسن(علیه السلام) خرده مى گرفتند که چرا با معاویه صلح کرد، ما حاضر بودیم تا آخرین قطره خون در راه خدا بجنگیم، ولى هنگامى که جریان کربلا پیش آمد امام(علیه السلام) این ندا را سر داد که: «مَنْ کانَ فِینا باذِلا مُهْجَتَهُ، مُوَطِّناً نَفْسَهُ عَلى لِقاءِ اللهِ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا; هر کس حاضر است خون خود را در راه هدف ما نثار کند و آماده ملاقات با پروردگار است با ما (به سوى عراق و کربلا) حرکت کند»(3) در این هنگام دست روى دست گذاردند و تماشاچى صحنه هاى جانسوز کربلا بودند.

جمعى از سست عنصران کوفه تعداد زیادى نامه هاى داغ و آتشین نوشتند و از آن حضرت دعوت کردند که براى تشکیل حکومت اسلامى به کوفه آید. این نامه ها طبق روایت معروف به دوازده هزار(4) مى رسید.

اگر امام(علیه السلام) به کربلا نمى آمد شاید اینها نیز مانند یاران امام حسن(علیه السلام)سیل اعتراضات خود را متوجّه آن حضرت مى ساختند; ولى قیام امام(علیه السلام) به همه این اعتراضها پایان داد و همگى امتحان خود را دادند.

پیام این هدف

این گفتار امام(علیه السلام) این پیام را به همه عاشقان و مخلصان و سالکان طریقش مى دهد که مراقب باشند در این ادّعاى خود نسبت به امام(علیه السلام) صادق باشند.

هنگامى که در زیارت نامه آن حضرت عرض مى کنند: «یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکَ فَنَفُوزُ فَوزاً عَظیماً» با توجّه به این که: «کُلُّ یَوْم عاشُوراء وَکُلُّ أَرْض کَرْبَلاء» در کربلاهاى عصر ما حضور داشته باشند و در حوادث و انقلابهایى همچون عاشورا صادقانه بایستند و فداکارى کنند.

به هر حال این امتحان همچنان ادامه دارد و همه ناچارند وارد این میدان بشوند.

 

ادامه دارد ....

------ 

منابع :

1 . لهوف، ص 67 ; بحارالانوار، ج 44، ص 331 .

2 . سوره توبه، آیه 16. ترجمه: «آیا چنین پنداشتید که (به حال خود) رها مى شوید در حالى که خداوند هنوز کسانى را که از شما جهاد کردند، و غیر از خدا و پیامبرش و مؤمنان را مَحرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، (از دیگران) مشخّص نساخته است؟! (باید آزمایش شوید; تا مؤمنان واقعى شناخته شوند;) و خداوند به آنچه عمل مى کنید، آگاه است».

3 . بحارالانوار، ج 44، ص 367 .

4 . قصّه کربلا، ص 90 و 91 .

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
سه شنبه 5 8 1394 11:30

اهداف قیام عاشورا-قسمت نهم

هدف هشتم: افشاى چهره منافقان  

غالباً از وعّاظ گرامى شنیده اید که به هنگام حرکت امام(علیه السلام)به سوى کربلا فرزدق یا افراد دیگرى از کوفه به سوى مدینه مى آمدند. هنگامى که امام(علیه السلام) وضع کوفه را از آنها پرسید عرض کردند:

«قُلُوبُ النّاسِ مَعَکَ وَأَسْیافُهُمْ مَعَ بَنی أمُیَّة; دلهاى مردم با توست و شمشیرهایشان با بنى امیّه».(1)

البته این سخن مربوط به شیعیان خالص و پاکباز نبود، بلکه مربوط به مدّعیان دروغین و یا افراد منافقى بوده که چهره درون و برونشان با هم متفاوت بود.

و از آنها بدتر منافقان شام بودند، آنها که از یک سو بر کرسى خلافت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تکیه زده بودند و خود را به دروغ جانشین حضرتش معرّفى مى کردند، و از سوى دیگر عربده:

لَعِبَتْ هاشمُ بالمُلک فلا *** خبرٌ جاء ولاوحىٌ نَزَلَ

«بنى هاشم با حکومت بازى کردند نه خبرى (از سوى خدا) آمده و نه وحى نازل شده است»(2) سر مى دادند.

خطر منافقان

شناخت منافق آسان است. شخص دو چهره و کسى که داراى شخصیّت دو گانه است، و به گفته شاعر:

ظاهرى چو گور کافر پر حلل *** باطنش قهر خدا عزّوجلّ

در حدیث نبوى(صلى الله علیه وآله) آمده است: «ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کانَ مُنافِقاً وَاِنْ صامَ وَصَلّى وَزَعَمَ اَنَّهُ مُسْلِمٌ: مَنْ اِذَا ائْتُمِنَ خانَ، وَمَنْ اِذا حَدَّثَ کَذِبَ، وَمَنْ اِذا وَعَدَ اَخْلَفَ; سه خصلت در هر کس باشد منافق است، هر چند اهل نماز و روزه باشد و خود را مسلمان بداند: کسى که اگر امانتى به او بسپارند در آن خیانت مى کند و اگر سخن بگوید دروغ مى گوید و اگر وعده اى بدهد به آن وفا نمى کند».(3)

بنابراین هر کس دوگانگى درون و برون داشته باشد و رفتار و گفتار او هماهنگ نباشد منافق است. نفاق از اینجا سرچشمه که دشمنان شکست خورده که تاب رویایى آشکار را ندارند به صورت جمعیّت زیر زمینى در آمده در انتظار فرصتى هستند تا ضربات خود را وارد سازند، بنى امیّه از بارزترین گروههاى منافقان بودند.

خطر منافق از این جهت از همه بیشتر است که دشمنان شناخته شده از روبه رو حمله مى کنند و تکلیف مؤمنان با آنها روشن است; امّا منافق بیرحمانه از پشت خنجر مى زند!

بنى امیّه در لباس خلافت اسلامى همه مقدّسات اسلام را زیر پا گذاشته، و یکى را پس از دیگرى محو مى کردند. و اگر قیام امام حسین(علیه السلام) و شهادت آن حضرت و فرزندان و یارانش رخ نمى داد و پرده از چهره آنها کنار نمى رفت شاید چیزى از اسلام باقى نمانده بود.

همچنین جمعى از کوفیان پرمدّعاى طلبکار، که بر امام حسن(علیه السلام)به خاطر صلحش آن همه ایراد کرده و تقاضاى قیام از امام حسین(علیه السلام) مى کردند، مى بایست رسوا مى شدند.

به هر حال این یکى دیگر از اهداف این قیام خونین است.

پیام این هدف

امروز نیز منافقان، و افراد دو چهره و آنها که در سخن چیزى مى گویند و در عمل چیز دیگر، کم نیستند. عاشقان حسینى باید از آنها فاصله گیرند، و مراقب باشند در دام نفاق و منافقان نیفتند. نکند بر مصائب آن حضرت اشک بریزیم، ولى رفتار ما با آن حضرت متفاوت باشد.

ادامه دارد ...

---- 

منابع :

1 . بحارالانوار، ج 44، ص 365 .

2 . لهوف، ص 260 .

3 . میزان الحکمه، باب 3931، ح 20577 .

 

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
دوشنبه 4 8 1394 9:30

اهداف قیام عاشورا-قسمت هشتم

هدف هفتم: اجراى عدالت  

به یقین یکى از اهداف بعثت و ظهور پیامبران الهى اجراى عدالت در جامعه انسانى است. این هدف به قدرى مهمّ است که مى توان آن را هدف اصلى یا از اهداف اصلى پیامبران(علیهم السلام)(1)برشمرد. آرى، تمام اولیا و انبیا و کتب آسمانى در مسیر اجراى عدالت گام برداشته اند. خداوند متعال در آیه 25 سوره حدید مى فرماید:

«(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمْ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللهَ قَوِىٌّ عَزِیزٌ); ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند، و آهن را آفریدیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا مشخص شود چه کسى خدا و پیامبرانش را یارى مى کند بى آن که او را ببینند; خداوند توانا و شکست ناپذیر است».

آرى، خداوند پیامبرانش را با سلاح کتاب آسمانى، بیّنات، و میزان به سوى مردم فرستاد تا قیام به قسط نموده و مردم را به عدالت دعوت کنند، تا آنها باور کنند که زندگى بدون عدالت زندگى نیست تا با میل و رغبت، و بدون اکراه و اجبار در راه عدالت گام بردارند.

و در آیه 15 سوره شورا از زبان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «(وَأُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَیْنَکُمُ); مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم».

و در داستان معروف تقسیم غنایم جنگ حنین، که یکى از اصحاب ضعیف الایمان حضرت به عنوان اعتراض به نحوه تقسیم عرض کرد: «لَمْ اَرَکَ عَدَلْتَ; به عدالت در بین ما عمل نکردى!» حضرت فرمود: «وَیْلَکَ! اِذا لَمْ یَکُنِ الْعَدْلُ عِنْدى فَعِنْدَ مَنْ یَکُونُ; واى بر تو! اگر من به عدالت رفتار نکنم پس عدالت نزد چه کسى یافت خواهد شد؟!»(2) بنابراین بى شک عدالت از اهداف اصلى پیامبران خدا بوده است.

عدالت در نظام تکوین و آفرینش:

عدالت به معناى قراردادن هر چیز در جاى واقعى و حقیقى خود، و ظلم به معناى بر هم زدن نظم حاکم بر اشیا و قوانین و قرار گرفتن امور در خلاف جایگاه اصلى آن است، و به قول شاعر:

عدل چه بود وضع اندر موضعش *** ظلم چه بود وضع در ناموضعش

بنابراین، عدالت نه تنها مأموریّت اصلى پیامبران است، بلکه قانون حاکم بر جهان هستى است، وگردونه عالم هستى بر محور عدالت دور مى زند، تا آنجا که از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ».(3)

مثلا کرات آسمانى هر کدام در جاى خود مرتباً مى چرخند، و این نتیجه تعادل نیروى جاذبه و دافعه است و سرعت سیرشان نیز معیّن است. علاوه بر گردش برگرد خود، بر گرد دیگر کرات هم مى چرخند، و همراه با کهکشان خود نیز سیر مشخص و معیّنى دارند. این نظم دقیق از مظاهر عدالت در جهان آفرینش است.

 از طرفى مى دانیم سه بیمارى بیشترین قربانى را از بشر گرفته است: «سرطان، سکته مغزى و قلبى». سرطان نوعى انحراف سلول هاى بدن از مسیر عدالت است، که نتیجه آن مرگ انسان خواهد بود.

توضیح این که: سلول هاى بدن دائماً در حال نو شدن است. تعدادى از سلول ها مى میرند و سلول هاى باقیمانده شروع به تکثیر مى کنند. تکثیر سلول ها روى برنامه ویژه و اعتدال خاصّى صورت مى گیرد. اگر این اعتدال دچار اختلال شود و سلول ها طغیان کنند و یاغى شوند و بیش از مقدار مورد نیاز بدن سلول تکثیر کنند سلول هاى اضافى تمورهاى سرطانى تشکیل داده، و انسان را مبتلا به سرطان مى کنند. بنابراین، انحراف تکثیر مثل سلول ها از مسیر عدالت، منتهى به سرطان و سرطان منتهى به مرگ انسان مى شود.

هنگامى که خون بدن از رگ بیرون مى زند به سرعت منجمد مى شود، امّا تا زمانى که در درون رگ هاى بدن ما جریان دارد به خاطر وجود ویتامین K منجمد نمى گردد. اگر خون داخل رگ ها به اندازه سرسوزنى منجمد شود و این خون لخته شده به مویرگ هاى منتهى به مغز برسد و راه یکى از مویرگ ها را مسدود کند منجر به سکته مغزى مى شود، و چنانچه به مویرگ هاى منتهى به قلب برسد و سدّ راه یکى از مویرگ هاى قلبى شود، منجر به سکته قلبى مى گردد و این در صورتى است که تعادل ترکیب خون به هم بخورد.

امام حسین(علیه السلام) و عدالت:

امام حسین(علیه السلام) در نامه اى به مردم کوفه، یکى از اهدافش را جلوگیرى از ظلم و ستم ظالمان و اجراى عدالت بیان مى کند و مى فرماید:

«امّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) قَدْ قالَ فِی حَیاتِهِ: مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِ اللهِ بِالاِْثْمِ وَالْعُدْوانِ، ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِقَوْل وَلابِفِعْل، کانَ حَقِیقاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ; بى شک مى دانید که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در زمان حیاتش فرمود: هر کس حاکم ظالمى را مشاهده کند که (در اثر ظلم و جور) محرّمات الهى را حلال شمرده، و عهد و پیمان هاى الهى را شکسته، و با سنّت و سیره رسول خدا مخالفت کرده، و در میان بندگان خدا با گناه و دشمنى عمل مى کند، و در مقابل چنین حاکم ستمگرى هیچ گونه عکس العمل گفتارى یا رفتارى از خود بروز ندهد، خداوند چنین انسانى را در جایگاه همان ظالم ستمگر داخل مى کند (و سرنوشت هر دو یکى است!)».(4)

امام حسین(علیه السلام) در این نامه که ظاهراً خطاب به مردم کوفه، امّا در حقیقت مخاطب آن همه انسان هاى آزاده جهان است پیام رسول الله(صلى الله علیه وآله) را در مبارزه با ظلم و ستم و بى عدالتى بیان مى کند، و ضمن اعلان هدف قیامش، همه را به همکارى در این مبارزه دعوت مى کند.

ظلم و ستم در سلطه بنى امیّه

تبعیض هاى نامشروع و ظلم و ستم هاى آشکار و گسترده از زمان خلیفه سوم شروع شد، که یک نمونه آن فرق گذاشتن بین عرب و عجم بود. در آن زمان، عرب را به صرف عرب بودن (نه به خاطر ایمان بیشتر و تقواى فزونتر) بر غیر عرب ترجیح مى دادند، والبتّه سنگ زیربناى آن در عصر خلیفه دوم گذاشته شد. در حالى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرموده بود:

«لا فَضْلَ لِعَرِبِىٍّ عَلى عَجَمِىٍّ وَلا لِعَجَمِىٍّ عَلى عَرَبِىٍّ وَلا لاَِسْوَدَ عَلى اَحْمَرَ وَلا لاَِحْمَرَ عَلى اَسْوَدَ اِلاَّ بِالتَّقْوى; نه عرب بر غیر عرب برترى دارد، و نه غیر عرب بر عرب، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاهپوست، مگر به تقواى الهى».(5)

ظلم و ستم روز به روز بیشتر مى شد تا زمانى که خلیفه سوم قدرت را در دست گرفت و در عصر او به اوج خود رسید. بیت المال به دست افراد خاصّى از بنى امیّه افتاد، پست ها و مقام ها بدون صلاحیّت و شایستگى در میان بنى امیّه تقسیم شد(6) و همین مظالم سبب شورش و انقلاب مردم بر ضدّ دستگاه خلافت گردید.

اهل سنّت مدّعى اند: «عوامل خارج از مدینه دست به شورش و انقلاب زدند» به فرض که این سخن صحیح باشد، امّا چرا مردم مدینه مخصوصاً مهاجران و انصار در برابر این ماجرا سکوت کردند و از دستگاه خلافت دفاع نکردند. معلوم مى شود که آنها هم دل خوشى از حکومت نداشتند. حضرت على(علیه السلام) بارها با عثمان تماس گرفت، و وى را نصیحت کرد، و او را از پیامدهاى خطرناکى که کارهایش در پى داشت آگاه کرد. امّا عثمان به نصایح حضرت توجّهى نکرد و همچنان به راه خود ادامه داد و شد آنچه که نباید مى شد.

در عصر معاویه اوضاع بدتر شد. هیچ کس نمى تواند انکار کند که معاویه براى خریدن افراد ضعیف الایمان و پراکندن اصحاب رسول الله(صلى الله علیه وآله)از اطراف جانشین بر حق و بلافصلش على(علیه السلام)، چه پول هاى هنگفتى که هزینه نکرد! آیا ظلمى بالاتر از این تصوّر مى شود که از بیت المال مسلمین پول هاى هنگفتى به جاعلان حدیث پرداخت شود تا بر ضدّ دومین شخصیّت جهان اسلام، حضرت على(علیه السلام)، و به نفع مهم ترین دشمنان اسلام یعنى بنى امیّه حدیث بسازند؟!(7)

جالب اینکه وقتى با برادران اهل سنّت در مورد جنایت هاى مختلف معاویه و یزید و دیگر ظالمان بنى امیّه سخن گفته مى شود با این جمله که: «آنها مجتهد بوده و مطابق فتواى خود عمل کرده اند، و مجتهد نیز ممکن است اشتباه کند!» تمام جنایات آنها را توجیه مى کنند. امّا براستى آیا مى توان با چنین توجیه مضحکى چنان جنایات وسیع و گسترده و کم سابقه اى را توجیه کرد؟ آیا عقلاى جهان چنین توجیهاتى را مى پذیرند؟

با مرگ معاویه و روى کارآمدن یزید ظلم و بى عدالتى ها از آن هم فراتر رفت و به حدّ اعلا رسید(8) و از این رو امام حسین(علیه السلام)با استناد به فرمایش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، مبنى بر عدم جواز سکوت در برابر ظلم ظالمان و جائران، قیام مى کند و این انقلاب را تا مرز شهادت ادامه مى دهد، تا همه جهانیان بدانند حکومت یزید حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیست. تازه مسلمانانى که تعداد آنها در گوشه و کنار جهان رو به افزایش بود بفهمند اسلام حقیقى چیزى نیست که بنى امیّه و یزید آن را ترویج مى کنند و این کار امام حسین(علیه السلام) بسیار مهم و با ارزش بود.

پیام این هدف

وظیفه همه عزاداران، علاقمندان و پیروان آن حضرت است که براى اقامه عدل در جامعه نهایت تلاش و کوشش داشته باشند، خودشان از ظلم بپرهیزند و دیگران را نیز به عدالت دعوت نمایند. باید سال به سال مراسم سوگوارى وسیع تر و گسترده تر انجام شود، امّا در کنار آن، باید با مظالم و بى عدالتى هایى که در گوشه و کنار به چشم مى خورد مبارزه کرد، و به کمک مظلومان شتافت، و آنان را از چنگال ظالمان و ستمگران نجات داد; چرا که این مجالس سوگوارى مقدّمه اى است براى بیان این اهداف، و سپس پیاده کردن آن. به امید آن روز.

ادامه دارد .....

----- 

منابع :

1 . در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «لم یبعث الله نبیاً قط الا بالبر والعدل...; خداوند هیچ پیامبرى را به سوى مردم مبعوث نکرد مگر اینکه او را مأمور به نیکى و عدالت و... کرد». (بحارالانوار، ج 24، ص 292).

2 . بحارالانوار، ج 21، ص 161 .

3 . ابن ابى الجمهور احسایى جمله مذکور را در کتابش عوالى اللئالى، ج 4، ص 103 به نقل از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است.

4 . بحارالانوار، ج 44، ص 382 .

5 . تفسیر نمونه، ج 22، ص 209 (چاپ جدید).

6 . شرح این مطلب را در کتاب عاشورا، ص 134 به بعد مطالعه فرمایید.

7 . ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه اش، ج 11، ص 44 به بعد مى گوید: «معاویه به والیان شهرها نامه نوشت و طى بخش نامه اى به همه آنان ابلاغ کرد که علاقه مندان عثمان و آنان که فضایل و مناقبش را نقل مى کنند از مقرّبان دستگاه حکومتى قرار داده و مورد اکرام و احترام ویژه قرار دهند، واگر کسى روایتى را در فضیلت وى نقل کند علاوه بر نام او، نام پدر و خویشاوندانش را بنویسند تا به همه آنها پاداش دهم!».

این بخش نامه اجرا شد و در نتیجه جوایز و پاداش هاى فراوانى میان مردم سرازیر گردید و چند سالى به همین منوال گذشت، تا آنکه بار دیگر نوشت: «احادیث در فضایل و مناقب عثمان فراوان شد! از این پس از مردم بخواهید تا در فضایل دیگر صحابه ـ به ویژه آن دو خلیفه ـ به نقل حدیث بپردازند و در برابر هر حدیثى که در فضیلت على(علیه السلام) نقل شده است، با نقل همان فضایل براى دیگر صحابه به مقابله با فضایل على(علیه السلام) بپردازند!». (عاشورا، ص 180)

8 . یزید در ظلم و جنایات آن قدر پیشرفت کرد که مسعودى مورخ معروف در کتاب مروج الذهب، ج 3، ص 68 درباره اش گفته: «سیره یزید، همان روش فرعون بود; بلکه باید گفت فرعون در میان مردم، بیش از یزید به عدالت رفتار مى کرد». (عاشورا، ص 213)

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
يکشنبه 3 8 1394 10:30

اهداف قیام عاشورا-قسمت هفتم

هدف ششم: تشکیل حکومت اسلامى  

یکى از مهم ترین اهداف قیام امام حسین(علیه السلام) تشکیل حکومت اسلامى بود. براى روشن شدن این بحث، بحث فشرده اى در مورد ضرورت تشکیل حکومت لازم است.

اسلام و ضروت تشکیل حکومت

اهدافى که پیامبران الهى(علیهم السلام) داشتند و مأمورِ اجراى آن بودند، بدون تشکیل حکومت عملى نبود، و آنچه ممکن بود به صورت محدود پیاده مى شد. مثلا: از جمله اهداف پیامبر الهى که در قرآن مجید آمده تعلیم و تربیت، قیام به قسط، عدالت اجتماعى، آزاد کردن انسان از اسارتها، احقاق حقوق مظلومان، تربیت نفوس و پرورش فضایل اخلاقى بوده است. این اهداف بدون تشکیل حکومت اسلامى در سطح وسیع و گسترده قابل تحقّق نیست.

زیرا هرگاه در کشورى زندگى کنیم که حکومت در دست ما نباشد و بخواهیم نظام تعلیم و تربیت اسلامى را پیاده کنیم توفیق چندانى نخواهیم داشت. اگر صدا و سیما و مطبوعات را در اختیار نداشته باشیم، و فقط از طریق منبر و موعظه و بدون پشتوانه اجرایى بخواهیم در مساجد و حسینیه ها جوانان را تحت پوشش تعلیم و تربیت قرار دهیم، کافى نخواهد بود.

بعضى مى گویند: مفاسد در این زمان که حکومت اسلامى تشکیل شده، نیز کم نیست! امّا از یک نکته غافلند که: اگر انقلاب نمى شد و حکومت اسلامى شکل نمى گرفت چه مى شد؟ اگر همچنان رژیم فاسد پهلوى بر سر کار بود، ماهواره ها به داخل همه خانه ها نفوذ مى کرد، سایت هاى آلوده در دسترس همه قرار مى گرفت، موبایل ها و پیامک ها و بلوتوث هاى فساد برانگیز کنترل نمى شد، تمام برنامه هاى صدا و سیما و دیگر رسانه ها، اشاعه فساد و فحشا بود، و خلاصه مفاسد از در و دیوار مى ریخت و از دین خبرى نبود.

شاهد این مطلب اینکه قبل از انقلاب که غالب این عوامل فساد در دسترس عموم مردم نبود باز هم آن قدر آلودگى وجود داشت که همه جا را فرا گرفته بود. حال اگر همه این عوامل فساد بود، چه مى شد؟

در مورد عدالت اجتماعى اگر بخواهیم آن را پیاده کنیم، بدون تشکیل حکومت اسلامى چگونه امکان پذیر خواهد بود؟ آیا به صرف توصیه و پند و اندرز در داخل مساجد و حسینیّه ها عدالت اجتماعى محقّق مى شود؟ آیا بدون داشتن قدرت اجرایى و اسباب و ابزار باز دارنده، و امکانات مجازات فاسدان و مفسدان اقتصادى، مى توان حقّ مظلومان را از ظالمان گرفت؟

همچنین آیا اعطاى آزادى به انسانها، و رهانیدن آنان از اسارت هاى هوا و هوس و ظلم ظالمان و ستمگران، بدون تشکیل حکومت اسلامى امکان پذیر است؟

بنابراین، آنها که مدّعى جدایى دین از سیاست اند، نه معناى سیاست را فهمیده اند و نه دین و برنامه هاى آن را به درستى شناخته اند.

آرى، اگر اهداف دین یک سلسله مسایل فردى ـ نظیر نماز و روزه و مانند آن ـ بود بدون تشکیل حکومت هم قابل اجرا بود (البتّه آن هم در سطح وسیع و گسترده امکان پذیر نبود) ولى مى دانیم که اسلام یک آیین اجتماعى فراگیر است و دستورات فراوان اجتماعى دارد، و لازمه اجرایى کردن آن تشکیل حکومت دینى است. لذا هنگامى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) به مدینه هجرت نمود، و از شرّ دشمنان اسلام نجات پیدا کرد، در اوّلین گام حکومت اسلامى را تشکیل داد تا بتواند اهدافش را پیاده کند.

ارکان اسلام:

امام باقر(علیه السلام) در آن حدیث معروف فرمودند:

«بُنِیَ الاِْسْلامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْیاءَ: عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَالحَجِّ وَالصَّوْمِ وَالْوِلایَةِ، قالَ زُرارَةُ: فَقُلْتُ وَأىُّ شَیء مِنْ ذلِکَ أَفْضَلُ؟ فَقالَ: أَلْوِلایَةُ أَفْضَلُ، لاَِنَّها مِفْتاحُهُنَّ، وَ الْوالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ; اسلام بر پنج پایه بنا شده است: نماز و زکات و حج و روزه و ولایت. زراره پرسید: کدام یک از همه مهمتر است؟ امام(علیه السلام)فرمود: ولایت، زیرا ولایت کلید (موفّقیّت) بقیّه است و والى راهنماى انجام آنها».(1)

منظور از ولایت چیست؟

عدّه اى معتقدند منظور از ولایت، محبّت و دوستى و عشق به اهل بیت(علیهم السلام) و توسّل به آن بزرگواران است; در حالى که منظور از ولایت در اینجا تشکیل حکومت است. یعنى یک مسلمان علاوه بر نماز و زکات و حج و روزه، باید حکومت اسلامى را پذیرا باشد. حکومت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)و جانشینان آن را بپذیرد. شاهد این تفسیر در خود روایت وجود دارد، آنجا که از امام(علیه السلام) سؤال مى شود: چرا ولایت از همه آنها مهم تر است؟ امام(علیه السلام) مى فرماید: به خاطر آن که ولایت ضامن اجراى بقیّه است. اگر حکومت اسلامى تشکیل نشود امکان اقامه نماز و خمس و زکات و صوم و حج در سطح گسترده، و تحقّق فلسفه هاى آن نخواهد بود. بنابراین، ولایت تنها عشق و علاقه و محبّت و توسّل نیست، بلکه به معناى پذیرش برنامه هاى حکومت اسلامى از سوى امامان معصوم یا پیامبران الهى(علیهم السلام)است. و لذا در طول تاریخ هر یک از پیامبران قدرت پیدا کردند تشکیل حکومت دادند. حضرت داوود، سلیمان، موسى(علیهم السلام)و رسول مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله)از جمله آن بزرگوارانند. و اگر پیامبرانى چون حضرت ابراهیم و عیسى(علیهما السلام)دست به این کار بزرگ نزدند، فرصت یا امکانات کافى در اختیار نداشتند.

امام حسین(علیه السلام) در پى تشکیل حکومت اسلامى:

امام حسین(علیه السلام) براى اینکه صرفاً به شهادت برسد به کربلا نیامد، بلکه در پى اهدافى از جمله تشکیل حکومت اسلامى عزم کربلا کرد; هر چند مى دانست در پایان شهید مى شود. در جمله اى از آن حضرت مى خوانیم:

«اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَلا الِْتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَلکِنْ لِنُرِىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَنُظْهِرَ الاِْصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَیُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَسُنَّتِکَ وَأَحْکامِکَ; بارخدایا! تو خوب مى دانى که انقلاب و نهضت من به خاطر حکومت و سلطنت بر مردم و دستیابى به زرق و برق دنیا نبود، بلکه هدف من از حکومت ارایه معالم و نشانه هاى دینت به مردم، واصلاح بلاد و شهرها و ایجاد امنیّت براى بندگانت و عمل به فرایض و سنّت ها و احکام توست».(2)

مى دانیم امام حسین(علیه السلام) قبل از حرکت به سوى کوفه نماینده مخصوص خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و او از مردم براى امام(علیه السلام) بیعت گرفت. آیا این بیعت جز براى تشکیل حکومت بود؟!

اگر معتقدیم که هر روز عاشورا و هر سرزمین کربلاست، باید این شعار امام حسین(علیه السلام) و سایر شعارها و اهداف آن حضرت را در تمام سرزمین ها در طول تاریخ تحقّق ببخشیم.

عدّه اى از مردم بى وفا و ضعیف الایمان کوفه دست از یارى امام(علیه السلام) برداشته، و مانع عملى شدن این هدف مقدّس امام حسین(علیه السلام)شدند. امّا امروز که مسلمانانى با وفا و قوى الایمان وجود دارند، و حاضرند تمام هستى خود را در راه امام حسین(علیه السلام)تقدیم کنند، چرا سخن از اهداف امام(علیه السلام) و تشکیل حکومت اسلامى در سرتاسر کره زمین، و یا آماده ساختن جهان براى حکومت حضرت مهدى(علیه السلام) گفته نمى شود؟

مگر ممکن است دین از سیاست جدا شود؟ حکومت منهاى دین حکومتى ظالمانه، و دین بدون حکومت، دینى بسیار کم ثمر خواهد بود.

پیام این هدف

باید به عزاداران محترم که عاشقانه بر سر و سینه مى زنند، و در مظلومیّت امام حسین(علیه السلام) اشک مى ریزند، و با بذل وقت و مال و جان خود مجالس سوگوارى آن حضرت را زنده نگه مى دارند گفت: آن حضرت قصد تشکیل حکومت اسلامى داشت و عواملى مانع تحقّق این هدف مقدّس آن حضرت شد تا با برطرف کردن موانع بتوانند هدف والاى امام حسین(علیه السلام) را تحقق بخشند.

ما شیعیان آن حضرت در ایران، در پرتو مجالس سوگوارى محرم ها و تاسوعاها و عاشوراها و اربعین ها به لطف خدا توانستیم حکومت اسلامى تشکیل دهیم. باید در پاسدارى از آن و رفع کاستى هایش از جان و دل بکوشیم.

ادامه دارد ....

------ 

منابع :

1 . کافى، ج 2، کتاب الایمان والکفر، باب دعائم الاسلام، ح 5 .

2 . بحارالانوار، ج 100، ص 80 .

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
شنبه 2 8 1394 10:0

اهداف قیام عاشورا-قسمت ششم

هدف پنجم: مبارزه با جهل  

یکى دیگر از اهداف قیام امام حسین(علیه السلام)، که در زیارت اربعین(1) به آن اشاره شده، مبارزه با جهل و نجات مردم از ضلالت و گمراهى است.

این زیارت با سلام و درود بر حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و بیان ویژگى ها و صفات آن حضرت شروع شده، سپس به تشریح اهداف و آثار قیام آن حضرت پرداخته و مى فرماید: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ; امام حسین(علیه السلام)خون قلبش را در راه تو داد (و نهایت ایثار و فداکارى را کرد) تا بندگانت را از جهل و نادانى و حیرت و سرگردانى نجات دهد».

بنابراین، یکى از اهداف نهضت عاشورا مبارزه با جهل و نادانى، و نجات مردم از ضلالت و گمراهى است.

اقسام جهالت:

قبل از پرداختن به گسترش جهل در عصر حکومت بنى امیّه، لازم است توضیحى پیرامون انواع جهالت داشته باشیم.

جهالت و نادانى گاه نسبت به موضوع است و گاه نسبت به حکم شرعى، و جهالت نسبت به حکم شرع، گاه ناشى از قصور است، و گاه منشأ آن تقصیر و کوتاهى است. جهل به موضوع مثل اینکه شخصى مى داند نوشیدن شراب حرام است; ولى یک نوشیدنى را به تصوّر آن که نوشابه حلال است مى خورد و سپس معلوم مى شود که شراب بوده است.

و جهل به حکم مثل اینکه مى داند این نوشیدنى شراب است، ولى حکم شرعى آن را نمى داند. شخص مکلّف در فرض این مثال گاه منابع اطّلاعاتى و تحقیقاتى در اختیار دارد و به دنبال تحقیق نمى رود، که در این صورت تقصیر کرده و «جاهل مقصّر» نامیده مى شود. و گاه منابع اطّلاعاتى در اختیار ندارد، یا اصلا احتمال خطا و اشتباه نمى دهد، که در این صورت «جاهل قاصر» نامیده مى شود.

سیطره جهل بر جامعه اسلامى در عصر بنى امیّه

مسلمانان در دوران بنى امیّه عموماً و در عصر حاکمیّت معاویه و یزید خصوصاً دشمن شناس نبودند. آنها نمى دانستند که بنى امیّه جانشینان بر حق رسول الله(صلى الله علیه وآله) نیستند، و بنى امیّه دلسوز و حامى اسلام نمى باشند، و جهل آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود، و لذا جاهل مقصّر بودند. آیا آنها نمى دانستند بنى امیّه بازماندگان دوران جاهلیّتند، و کینه دیرینه اى از اسلام دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند، و درصدد انتقام آن خون ها هستند.

و از آنجا که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) پیش بینى این روزها را مى کرد خلافت را بر آل ابوسفیان حرام کرد.

این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى امام حسین(علیه السلام)و مروان بن حکم منعکس شده است. فرداى شبى که امام حسین(علیه السلام)به دارالاماره مدینه خوانده شد، و خبر مرگ معاویه به آن حضرت ابلاغ گشت، و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب مروان(2) امام(علیه السلام) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! امام(علیه السلام) فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همان گونه که دیشب در مجلس ولید بن عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! امام(علیه السلام) فرمود:

«إِنّا لِلّهِ وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ اَلسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزیدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ: «اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أَبِی سُفْیانَ فَإِذا رَأَیْتُمْ مُعاوِیَةَ عَلى مِنْبَرى فَاَبْقِرُوا بَطْنَهُ» وَقَدْ رَآهُ اَهْلُ الْمَدینَةَ عَلَى الْمِنْبَرِ فَلَمْ یَبْقَرُوا فَابْتَلاهُمُ اللهُ بِیَزیدِ الْفاسِقِ; ما از آنِ خداییم، و به سوى او باز مى گردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون یزید بن معاویه گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا(صلى الله علیه وآله)شنیدم که مى فرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزى معاویه را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به یزید فاسق کرد».(3)

مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ امام حسین(علیه السلام)خاموش گشت و رفت.

این هم اعتراف بعضى از دانشمندان اهل سنّت

ابن ابى الحدید مى نویسد: معاویه دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش مى رفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او مى گوید: «پس از شهادت على(علیه السلام) و امام مجتبى(علیه السلام) که معاویه بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن، و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(علیه السلام) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام مى گیرم که نام محمّد را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم! «دفناً دفناً».(4)

جنایات یزید:

عناد و دشمنى بنى امیّه مخصوصاً یزید با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیر قابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمى شناختند.

یزید که معروف به شرابخوارگى، آدم کشى، هوسبازى و فسق و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! لشکریان یزید به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد!(5)

هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، یزید نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام کعبه را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و خانه خدا را سنگباران کنند!(6) در حالى که طبق احکام اسلامى هر کس به خانه خدا پناه ببرد در امان است; حتّى مجرمین. هر چند مى توان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند.(7)

مبارزه امام حسین(علیه السلام) با جهل و نادانى:

امام حسین(علیه السلام) براى بیدارى و آگاهى مردم قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و جهل وناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام(علیه السلام) و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت حضرت ابى عبدالله(علیه السلام) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از خواب غفلت بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به سقوط بنى امیّه و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد.(8)

پیام این هدف

بر عاشقان امام حسین(علیه السلام) و عزاداران سرور و سالار شهیدان، و مشتاقان زیارت کربلاى معلّى، و خوانندگان زیارت اربعین، و متوسّلان به عنایات شهداى کربلا، لازم است در کنار توسّل و زیارت و عزادارى و عشق به آن پاکان سرفراز، در بیدارى جامعه خود از خواب غفلت و ناآگاهى بکوشند. اکنون نیز یزیدیان و پیروان حکومت بنى امیّه در سراسر جهان، مخصوصاً کشورهاى اسلامى وجود دارند و در مسیر جاهل نگه داشتن مردم تلاش مى کنند، لذا همه ما وظیفه داریم مسلمانان را نسبت به این خطر بیدار کنیم. آیا آن دسته از دولتمردان به ظاهر اسلامى که با دشمنان شماره یک مسلمانان، آمریکا و اسرائیل، هم پیمان شده و در جبهه آنها قرار گرفته و بر علیه مسلمانان مظلوم فلسطین، غزه، عراق و افغانستان موضع گیرى مى کنند، در صورت بیدارى ملّتهایشان قادر بر ادامه ظلم و جنایت خواهند بود؟

ادامه دارد ....

------ 

منابع :

1 . زیارت اربعین تنها در مورد امام حسین(علیه السلام) وارد شده، و براى سایر معصومین(علیهم السلام)زیارت اربعین وجود ندارد. این زیارت از زیارت هاى معروف و راوى آن مرحوم شیخ طوسى(رحمه الله)است. صدر حدیث نشان مى دهد که مى توان آن را از راه دور، و ذیل آن دلالت دارد که از راه نزدیک مى توان خواند و شاید منظور این باشد که هم از راه دور مى توان خواند و هم از راه نزدیک. مطابق آنچه که در تهذیب الاحکام شیخ طوسى، ج 6، ص 52، ح 37 آمده این زیارت از امام حسن عسکرى(علیه السلام) نقل شده است.

2 . مروان بن حکم که پسر عموى عثمان و داماد وى و مشاور عالى او بود، و به دست حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) از مدینه تبعید شد، خبائث و مذمّت هایى دارد که مرحوم علاّمه امینى در کتاب ارزشمند الغدیر، ج 8، ص 260 به بعد به آنها پرداخته است.

3 . لهوف، ص 20; ومثیرالاحزان، ص 10 .

4 . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 5، ص 130 ; و ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج 1،ص 376.

5 و 6 . شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص 231 به بعد مطالعه فرمایید.

7 . جواهرالکلام، ج 20، ص 46-48 ; و ج 41، ص 344 و 345.

8 . شهادت امام حسین(علیه السلام) از همان روز عاشورا اثر بیدارکننده خود را گذاشت، و فریاد انتقام از یکى از زنان سربازان دشمن که از قبیله بکر بن وائل بود سر داده شد. و با فریاد یالثارات رسول الله مردم را به گرفتن انتقام از قاتلان امام حسین(علیه السلام) تشویق کرد و در پى آن قیام هاى متعدّدى رخ داد تا بالاخره حکومت بنى امیّه را سرنگون ساخت (سوگنامه آل محمد، ص 533).

دسته ها : پرسش و پاسخ - محرم
جمعه 1 8 1394 15:30
X