چرا عبادت ؟
عبادت
،به معنای اظهار ذ لت ،عالی ترین نوع تذلل وکرنش در برابرخداوند است .در
اهمیت آن همین بس که ،آفرینش هستی و بعث پیامبران (عالم تکوین و تشریع)برای
عبادت است. خداوند می فرماید:
((وما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون)) سوره ذاریات آیه 56
هدف آفرینش هستی و جن و انس ،عبادت خداوند است.
کارنامه
همه انبیاء و رسالت آنان نیز ،دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:((و لقد
بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت)) سوره نحل آیه 36
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران ،عباد ت خدا بوده است.
روشن
است که خدای متعال ،نیازی به عبادت ما ندارد،((فان الله غنی عنکم)) سوره
زمر آیه 36و سود عبادت ،به خود پرستندگان بر می گردد،همچنان که درس خواندن
شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد.
ریشه های عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وادار می کند (یا باید وادار کند) اموری است،از جمله:
1-عظمت خدا
انسان
وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می بیند ،ناخودآگاه در برابراو
احساس خصوع و فروتنی می کند.آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم
،انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده،او را تعظیم و تکریم می کند.
2-احساس فقر و وابستگی
طبیت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید،در برابرش خصوع می کند.
وجود
ما بسته به اداره خداست و در همه چیز ،نیازمند به اوییم. این احساس عجز و
نیاز ،انسان را به پرستش خدا وا می دارد . خدایی که در نهایت کمال و بی
نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود ، هرگز گردن
بعضی نزد خدا خم نمی شد.
3-توجه به نعمت ها
انسان ،همواره در
برابر برخوداری از نعمت ها ،زبان ستایش و بندگی دارد. یادآوری نعمت های
بیشمار خداوند،می تواند قوی ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد
.در مناجات های امامان معصوم ،معمولا ابتدا نعمت های خداوند ،حتی قبل از
تولد انسان ،به یادآورده می شود و از این راه،محبت انسان به خدا را زنده می
سازد آنگاه درخواست نیاز از او می کند
خداوند هم می فرماید:
((فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف)) سوره قریش آیه 3و4
مردم پرودگار این کعبه را بپرستید ،او را که از گرسنگی سیرشان کرد واز ترس،ایمانشان نمود.
درآیه ای دیگر است ،پرودگار تان را بندگی کنید،چون شمارا آفرید.
4- فطرت
پرستش
،جزئی از وجود ئ کشش فطری انسان است. این روح پرستش،که در انسان فطری
است،گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به ((خدا پرستی ))می رسد گاهی در
مسیر صحیح قرار گرفته و انسان در سایه جهل یا انحراف ،به پرستش سنگ و چوب و
خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت ها کشیده می شود.
انبیا ،برای ایجاد حس پرستش نیامده اند،بلکه بعثت آنان ،برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است .
علی (ع) می فرماید :خداوند ،محمد (ص)را به حق فرستاد،تا بندگانش را از بت پرستی ،به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر
آیات مربوط به عبادت در قرآن ،دعوت به توحید در عبادت می کند،نه اصل
عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد .مثل میل به غذا که در هر کودکی
هست،ولی اگر راهنمایی نشود ،به جای غذا خاک می خورد و لذت می برد!
اگر
رهبری انبیا نباشد ،مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا،معبودهای
دروغین و پوچ پرستیده می شود.آنگونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه
اش ،مردم با اغوای سامری ،به پرستش گوساله طلایی سامری روی آوردند.
نقش عبادت
عبادت
،قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است.اینگونه رنگ
خدای زدن به کارها ،تأثیرهای مهمی در زندگی انسان دارد که به گوشه ای از
آنها اشاره می شود:
1- باقی ساختن فانی
انسان ؛و همه تلاش هایش از بین رفتنی اما آنچه برای رضای خدا انجام گیرد ومتعلق به الله باشد ،به صورت ذخیره در می آید و باقی است .
قرآن می فرماید))ما عند کم ینفد وما عند الله باق)) سوره نحل آیه 96
آنچه نزد شماست پایان می پذیرد و آنچه نزد خداست ،ماندگار است.
و نیز ))کل شیء هالک إلا وجهه)) سوره قصص آیه 88
هر چیزی نابود می شود مگر آنچه وجهه و رنگ و روی الهی داشته باشد.
2- تبدیل ماد یات به معنویات
اگر
هدف در کارها خدا باشد و انسان بتواند نیت و انگیزه و جهت کارهایش را در
مسیر خواست خدا قرار دهد و بنده او باشد،حتی کارهای مادی از قبیل خوردن
،پوشیدن ،مسافرت ،دیدار ،کار روزانه ،خانه داری ،تحصیل ،همه و همه ،معنوی
می شود . بر عکس ،گاهی مقدس ترین کارها ،اگر با هدف مادی و دنیوی انجام
گیرد،از ارزش می افتد . اولی نهایت استفاده است ، دومی نها یت زیان.
3- سازندگی فرد و جامعه
عبادت
و توجه به خدا و پرستش او ،چون همراه با نادیده گرفتن هوس ها و تمایلات
،و تفاخر نداشتن نسبت به نژاد و لباس و زبان و زمین و شهر است و انس گرفتن
با خدا و دل بستن به بی نهایت قدرت و کمال و تشکر از صاحب نعمت است،این
مسائل در ساختن فکر و زندگی فردی و اجتماعی مردم نقش دارد.
عبادت ،حرکت در مسیر مستقیم الهی است:((و أن أعبدونی هذا صرط مستقیم)) سوره یس آیه 61
عبادت ،باز نیست ،بلکه اهرم حرکت است )) و استعینوا با لصبرو الصلوة))از صبر و نماز کمک بگیرید. سوره بقره آیه 45و153
عبادت
،هم انسان را به صورت فردی ،از بردگی هوس ها و گناهان و شیطان نجات می دهد
،و هم یک جامعه عابد ،که خدا را می پرستد ، از پرستش طاغوت ها و ستمگران و
ابر قدرت ها آزاد می شود .
اقبال لاهوری می گوید:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی زسگان پست تر است
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
عبادت ،هم ((فرد ساز)) است و هم جامعه ساز ،فساد جوامع ،بیشتر از گرایش به عبودیت و پرستش غیر خدا سرچشمه و ریشه می گیرد.
ابعاد عبادت
در
فرهنگ اسلام ،عبادت فراتر از نمونه هایی چون نماز و روزه است. همه کارهای
شایسته ای که به نفع مردم نیز باشد ،عبادت است . به برخی از کارها که در
اسلام ،عبادت به حساب آمده ،اشاره می کنیم:
1- تفکردر کار خدا
امام صادق (ع) می فرماید:عبادت ،زیاد نماز خواندن و روزه گرفتن نیست ، همانا عبادت ،اندیشیدن در امر خداست.
تفکری که انسان را به خدا نزدیک و آشنا سازد عبادت به حساب آمده است.
2- رسول خدا(ص)فرمود:عبادت ،هفتاد بخش است،برترین آنها طلب حلال و به دنبال روزی رفتن است.
3- آموختن دانش
پیامبر
اسلام(ص) فرمود:کسی که از خانه به د نبال آموختن دانش بیرون برود،تا با آن
باطلی را رد کند و گمراهی را به هدایت بکشد . کار او همچون چهل سال عبادت
است.
4- خدمت به مردم
روایات بسیار است که مرد م و رسیدگی به
مشکلات آنان را از بسیاری از عبادت ها و حج مستحب ،به مراتب برتر به حساب
آورده است . به قول سعدی:
عبادت به جز خدمت خلق نیست به تسبیح وسجاد و د لق نیست
5- انتظار حکومت عدل جهانی
پیامبر
(ص) فرمود : انتظار فرج و گشایش {با آمدن امام زمان (ع)} برترین عبادت
است. روشن است که انتظار مثبت و سازنده که زمینه سازی و تلاش برای دولت عدل
مهدی (ع) را نیز داشته باشد.
چگونه عبادت کنیم؟
روش
عبادت را باید از قرآن و عترت آموخت. آیات قرآن و احادیث معصومین ،بهترین
عبادت را کدام می دانند و چه اوصافی برای آن می شمارند ؟ جواب را باید از
قرآن و عترت دریافت . پس مروری به کلمات اولیاء دین می کنیم:
1- آگاهانه
در
حدیث است: دو رکعت نماز عالم ،بهتر از هفتاد رکعت نماز جاهل است. ورسول
خدا (ص) فرموده است : از نماز ،آن قسمتی مورد قبول است که انسان بر اساس
تعقل و آگاهی بخواند. عابدی که از روی فهم و درک عبادت نکند ،همچون الاغ
آسیاب حرکت می کند ولی در جا می زند و پیش نمی رود.
قرآن می فرماید (( لا تقربوا الصلوةو انتم سکری حتی تعلموا ما تقولون)) سوره نساء آیه 43
در حالی مستی سراغ نماز نروید،تا بدانید که چه می گویید.
امام صادق (ع) می فرماید:
هر که دو رکعت نماز بخواند و بداند، با که سخن می گوید، گناهانش بخشیده می شود.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
دو رکعت نماز با توجه ،از شب زنده داری غافلانه بهتر است.
2- عاشقانه
آنگونه
که بیمار ،از غذای لذیذ ،لذت نمی برد ،عبادت کنندگان بی شوق هم،لذتی از
پرستش نمی برند . عبادت باید همراه محبت و عشق و نشاط و لذت باشد ،نه همراه
کسا لت و بیحالی و افسرده دلی. نشاط در عبادت ،امتیازی است که انسانهای
شیفته دل از آن برخودارند. زمینه آن را هم باید با معرفت و توجه بد ست
آورد. عبادت زوری و تحمیلی بی نتیجه است.
امام صادق (ع) فرمود:
عبادت
را به خودتان تحمیل نکنید. آن گونه که برای دیدار یک شخصیت محبوب و بزرگ
،نشاط و شوق می یابیم ،برای دیدار با خدا و پرستش در آستان او هم باید قلبی
مشتاق وبا نشاط بیابیم . اولیا ء دین و معصومین (ع)چنان شیفته لحظه دیدار
با خدا بودند و چنان عاشقانه نماز و عبادت داشتند که شگفت آوراست .
3- خالصانه
گوهر
خلوص ،به عبادت ها ارزش و اعتبار می بخشدو عبادتی که خالص برای خدا نباشد و
ریا ،نقاق و شهرت طلبی و عوام فریبی باشد،فاقد ارزش است ونزد خداوند هم
پذیرفته نیست.
قرآن می فرماید:
((و لایشرک بعبادةربه أحدا)) سوره کهف آیه 110
(هر که به خدا و قیامت ایمان دارد )کسی را در عبادت ،شریک خدانسازد.
امام رضا (ع) فرمود:
هر
کس با طرح عبادت خویش در جامعه ،خود را مشهور می کند ،نسبت به دین او
بدبین باشید. چنین کسانی از دین ،دامی برای فریب مردم می سازند . عبادت بی
اخلاص همچون جسم بی جان و پیکر بی روح است. وبه تعبیر قرآن ،مردم فرمان
نیافته اند مگر آنکه با دینی خالص خدا را بپرستند: سوره بینه آیه 5
4- خاشعانه
خشوع ، آن توجه قلبی به پرودگار و داشتن حالتی است که مناسب با عظمت خدا و کوچکی و نیاز در مقابل او باشد .
پرستش
خدا باید همراه با قلبی سرشار از احسا س عظمت خدا و کوچکی و نیاز در مقابل
او باشد. قرآن ، در وصف مومنان رستگار ،((خشوع در نماز ))را بیان می کند.
((الذین هم فی صلاتهم خشعون)) سوره مومنون آیه 3
در حدیث است :خدا را چنان عبادت کن که گویا اورا می بینی
5- مخفیانه
انسان، مصون از دام های شیطان نیست و عبادت های عابد ،چه بسا با عجب و ریا و خود نمایی تباه می شود .
راه غلبه براین آفت ،عبادت های پنهانی است.
رسول خدا (ص) می فرماید:
پاداش عبادتی بیشتر است که مخفی تر است.
آفات عبادت
شیطان
، این دشمن قسم خورده و دیرینه انسان ، که همواره در کمین انسان است تا
عبادتها یش را تباه و بی نتیجه سازد ،از این راه ها برای فاسد کردن و باطل
نمودن عبادات ما واردمی شود:
1- ریا
کسی که نه برای خدا ، بلکه
برای جلب نظر مردم یا رسیدن به موقعیت و شهرت ،عبادت می کند ،او گرفتار
دام شیطان است و عباداتش به هدر می رود.
2- عجب
شیطان انسان را
در حین عبادت ،به خود پسندی و مهم دانستن عبادت ها می کشد ،و اگر کار ،با
نام و برای خدا هم شروع شده باشد،در نیمه راه شیطان آن را تباه می سازد و
انسان را به غرور دچار می سازد.
3- گناه
بی شک ،گناهان، آثار
خوب عبادات را از بین می برند . کشاورزی که پس از ماهها تلاش و زحمت در راه
به ثمر رساندن مزرعه و باغ ، در اثر یک غفلت گرفتار آتش سوزی و حریق خرمن
می شود.
امام سجاد (ع) در دعای ((مکارم الاخلاق))از خداوند چنین می طلبد:
خدایا مرا بنده خودت ساز، ولی عباد تم را با عجب ،فاسد مگردان،
مرا عزیز کن ولی به تکبر مبتلایم مساز.
محمد ابراهیم مولازاده روحانی مستقر روستای دیوزند
اداره تبلیغات اسلامی شهرستان قروه
هرگاه هدف از عبادت این باشد
که نیازمندیهاى خدا رابرطرف کنیم و از پرستش خود بهرهاى به او برسانیم، در
این صورت پرسش یاد شده پیش مىآید که خداوند وجودى نامحدود و نامتناهى و
پیراسته از هرگونه نقص و نیاز است پس چه احتیاجى به پرستش ما دارد؛ ولى
هرگاه هدف از پرستش او، تکامل خود ما باشد، در این موقع عبادت وسیله تکامل و
سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمایى خواهد بود
که ما را به کمال شایسته برساند.
آری خداوند بی نیاز مطلق است و نیازی
به نماز و عبادت ما ندارد. دلیل عبادت و نماز نیاز انسان به آن است. نماز
فلسفه، آثار و منافع فراوانی برای انسان دارد که بدان اشاره خواهد شد.
همچنین درست است که خداوند با فضل خودش عطا می کند، ولی کارهای خداوند گتره
و بی حساب نیست. بی حساب عطا کردن خداوند نیز حساب و کتابی دارد. به طور
مثال در قرآن کریم فرموده است من به صابران بدون حساب عطا می کنم. قل یا
عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه و ارض الله
واسعه انما یوفى الصابرون اجرهم بغیر حساب (10، زمر)یکی از اقسام صبر صبر
بر اطاعت است و کسی صابر است که نماز می خواند. ما هر قدر هم کارهای شایسته
بکنیم باز عمل ما در مقابل نعمت های الهی هیچ است و پاداش الهی در قبال آن
بی حساب محسوب می شود.
پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب
الهى، درمىیابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید
وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژهاى در ادیان
الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز
شدهاند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به
مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مىباشد. محور تربیت و تعالى
انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز
جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مىشود. نماز و نه هیچ
عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى
سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمىنشیند. ولى غفلت انسان
از خداوند، زمینه سقوط وى به پستترین درجات را فراهم مىکند. حال آن که
یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مىدارد و در طوفان حوادث زندگى و
فراز و نشیب آن دست او را مىگیرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر،
همانند چراغ ها و پمپ بنزین هایی است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه،
به انسان نور و انرژی می دهد تا از راه خود به سوی کمال و قرب الهی و رشد و
تعالی باز نماند. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در
برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز
خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتابهاى آسمانى، آدمى را
به نماز دعوت کردهاند. کسی که نماز نمی خواند رابطه ای با منبع نور و قدرت
هستی ندارد و در نتیجه ضعیف و تاریک خواهد شد و توان زندگی اش کم خواهد
گشت. آنچه گفته شد، تنها اشارهاى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز،
از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و... داراى حکمتهاى عمیقى است.
نماز،
عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که
همه آنان به یک مشکل و به سمت یک قبله نماز مىگذارند و این موضوع،
پیامدهاى ارزندهاى خواهد داشت.ارزندهترین و شریفترین انسانهاى تاریخ،
به پا دارنده نماز و فرمان دهنده به آن بودهاند.
در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف)
یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموشکارى است. بنابر این هر چند ساعت
یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او
مىشود.
ب ) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً
از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مىکند. بنابر این یکى از اهداف نماز
جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج
) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور
مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و...
همه نشانههاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به
اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و
جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مىکند. امام
على(ع) مىفرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان
نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» V}(نهج
البلاغه، کلمات قصار، حکمت 252){V
حضرت فاطمه(س) نیز مىفرماید: «فرض
اللّه الصلاه تنزیها عن الکبر ؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان
را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د ) راز دیگرى که در نماز نهفته است
تشکیل جماعتهاست. ویل دورانت مىنویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که
شرکت مسلمانها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها
دارد. با کمى دقت مىتوان دریافت که در سایه همین جماعتها و جمعههاست که
انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مىشود و در سایه آن برکات و
ارزشهایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر
مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى
از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که
نماز بازدارنده انسان از لغزشها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان،
همان نقشى را ایفا مىکند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مىنماید.
اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کمکم بدنش دچار یک نوع سستى و
کسالت مىشود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابر این انسان باید
روزانه یا لااقل هفتهاى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به
تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر
روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و
شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در
بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مىتوان نظاره
کرد.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته
نشود، جایگاه نماز و همچنین دیگر برنامههاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در
بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریدههاى خداوند و در
مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز
معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم
مىخورد و تمامى جاذبههاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و
فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه
خود را پیدا مىکند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به
صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بىرنگ خواهد شد و
انسان در بیغوله جاذبههاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
برای
مطالعه بیشتر در این زمینه ر . ک : 1- اسرار نمازشهید ثانی , ترجمه : مهدی
پور 2- اسرار الصلاه میرزا جواد ملکی تبریزی 3- آداب نمازامام خمینی 4-
پرتوی از اسرار نمازمحسن قرائتی نماز,
برگرفته از پرسمانچرا باید نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چیست؟
پاسخ:
علت اصلی نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ یعنی ما نماز را
به جهت این که دستور خداوند و تکلیفی شرعی بر عهده ما است، به جا می آوریم؛
هرچند به روشنی می دانیم که نماز آثار و برکات متعدد جسمی و روحی و فردی و
اجتماعی برای ما دارد؛ با همه این ها می توان پرسید: چرا نماز واجب است و
چرا این تکلیف برای ما در نظر گرفته شده است؟
در
پاسخ می گوییم وجوب، یکی از احکام پنج گانه شرعی است که در شریعت و از
جانب شارع مقدس که خداوند متعال باشد، برای نظام دادن به ساختار بندگی
بندگان تنظیم شده است؛ در نتیجه، از آن جا که پذیرش شریعت و عمل به آن، در
مرتبه ای بعد از پذیرش اصل دین و اثبات نبوت و پذیرش خداوند از راه عقل و
برهان است، در مورد شریعت چرایی و چگونگی عقلی معنا ندارد. بهترین پاسخ در
مورد چرایی وجوب عبادات و دیگر وظایف آن است که خداوند فرموده است.
اما
اگر منظور از چرایی، یافتن حکمت های وجوب عملی مشخص و مستمر به نام نماز
است، می توان گفت اصولا حکمت های عبادتی چون نماز را باید در فلسفه کلی
عبادات و مناسک عبادی جستجو کرد. ما معتقدیم که عبودیت و پرستش، یکی از
نیازهای انسان است. تمامی انسان ها از ابتدا تاکنون به شکلی پرستش
داشتهاند. روح انسان، نیاز به عبادت و پرستش دارد و هیچ چیزی جای آن را پر
نمی کند؛ اما سخن در نحوه پرستش است. در فرهنگ اسلامی تعیین و مشخص کردن
شکل عبادت، با شارع مقدس (خداوند متعال) است. کسی نمیتواند عبادتی اختراع
کند. اگر کسی ذکر و دعایی را به عنوان عبادت پدید آورد، از مصادیق روشن
بدعت و تشریع است که کار حرامی است؛ زیرا امور عبادی را همان گونه که از
طرف شارع مقدس بیان شده است، باید انجام داد؛ نه کم تر و نه بیش تر. در
نتیجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرایطی هم برای آن وضع کرده
است. اما تامل عقلانی در ماهیت نماز نشان می دهد که این عمل با این خصوصیات
بهترین شیوه برای رسیدن به همان نیاز روحی انسان نیز محسوب می شود؛ در
واقع اگر در ماهیت و شکل نماز دقت شود، می بینیم که نماز بهترین شیوه اظهار
بندگی است. مجموعه اجزا و حرکات آن، تجلی تواضع و تسلیم در برابر خداوند
است. در عین حال، گرامیداشت و جایگاه انسان و قدرت و توان او نیز در این
تکلیف مورد توجه قرار گرفته است.
به
علاوه، نوع چیدمان اوقات نماز به گونه ای است که نه به انسان فشار طاقت
فرسایی وارد شود و نه آدمی تا مدت زیادی از انجام آن و توجه به خداوند و
حقایق عالم غافل گردد؛ بلکه به طور منظم و مستمر، این عمل عبادی در زندگی
تکرار می شود.
از
شاخصه های مهم نماز آن است که، غفلت زدا است، بزرگترین مصیبت برای رهروان
راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و
لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانه
روز در چند نوبت انجام می شود، مرتبا به انسان هشدار می دهد و هدف آفرینش
او را خاطر نشان می سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد می کند و این
نعمت بزرگی است که انسان وسیلهای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز
چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
همچنین
نماز خود بینی و کبر را در هم می شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده
رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا می گذارد، خود را
ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند و توجه به این مساله جلوی بسیاری از
گردن کشی ها و خود بینی ها را می گیرد.
با
این همه، اگر نماز به طور صحیح و کامل با حفظ شرایط و آداب و با توجه به
روح اصلی و ماهیت حقیقی اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقید، اجتماعی و
دور از غفلت و دنیازدگی می کند و هم جلوی بسیاری از مفاسد اجتماعی را می
گیرد که حصول همه این نتایج، در فرض التزام و جدیت و استمرار در نماز است؛
نه اختیار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن
کریم به صراحت اعلام می کند که نماز، مانعی در برابر انجام فحشا و منکر
است (۳) و این یعنی حیات پاک و نورانی و سعادتی که برای آینده انسان رقم می
خورد. حتی نماز های کم مایه و با بی توجهی نیز در این مسیر خالی از اثر
نیستند، چنان که افراد گناهکاری بودند که شرح حال آنها برای پیشوایان اسلام
بیان می شد و ائمه می فرمودند: غم مخورید، نمازشان آنها را اصلاح می کند و
همین گونه می شد.
اما
دقت و اصرار در این شکل و قالب و شروط و قیود این عمل، به چه دلیلی است؟
نماز، نماد تسلیم و عبودیت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد که هر
انسانی طبق خواسته خود عمل کند و آن را به جا بیاورد، آن چیزی که خداوند از
او خواسته، دیگر بندگی او نمی شود؛ بلکه بندگی خود و عمل طبق خواسته خود
است. امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان این که معنای اسلام را تسلیم شدن
در مقابل پروردگار می داند. که نشان تسلیم در عمل آشکار می شود، می فرماید
: مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی گذارد؛ بلکه بر آنچه
از پروردگارش رسیده، بنیان مینهد.(۱)
شاید
یکی از رموز خواندن نماز به همان صورتی که پیامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار
عمل بعد از قرن ها است که در نتیجه آن، ماهیت و روح کلی و ساختار اساسی
خود دین هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقی می ماند؛ در حالی در ادیان دیگر
ما چنین عمل معینی را نمی بینیم. به همین دلیل، آن روح کلی ادیان دیگر و
ساختار اصلی به مرور زمان از دست رفته است.
هشام
بن حکم از امام صادق (ع) پرسید: چرا نماز واجب شد، در حالی که هم وقت می
گیرد و هم انسان را به زحمت می اندازد؟ امام فرمود: « پیامبرانی آمدند و
مردم را به آیین خود دعوت کردند. عده ای هم دین آنان را پذیرفتند؛ اما با
مرگ آن پیامبران، نام و دین و یاد آنها از میان رفت. خداوند اراده فرمود که
اسلام و نام پیامبر اسلام (ص) زنده بماند و این، از طریق نماز امکان پذیر
است».(۲)
یعنی
علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احیای دین هم
هست. در جمع بندی می توان گفت هم شکل و ساختار ظاهری نماز، زیبا و جذاب و
اثربخش است و هم معارف بلند اسلامی در آن وجود دارد، هم تسبیح و تقدیس لفظی
است و هم تقدیس عملی؛ رکوع و سجود و تسبیح و ستایش و دعا و تکبیر و سلام و
خلاصه همه زیبایی ها در نماز موجود است.
اما
در نهایت باز باید دانست که هر چند نماز دارای برکات و ثمرات بسیاری نظیر
به یاد خدا افتادن، آرامش، دوری از غفلت ها و زشتی ها و.. . است اما اگر در
مورد خاصی چنین نتیجه و ثمره ای حاصل نشد یا بدون نماز هم برخی از این
ثمرات برای ما حاصل بود، نمی توان نماز را به کنار گذاشت و آن را بی فایده
دانست زیرا چنین کاری عین مخالفت با دستور خداوند و ضد تسلیم و عبودیت که
حقیقت بندگی است می باشد.
پینوشتها:
۱. علامه مجلسی، بحار الانوار، نشر اسلامیه، تهران، بی تا، ج ۶۵، ص ۳۰۹.
۲. شیخ صدوق، علل الشرائع، انتشارات داورى، چاپ اول، ج ۲، ص ۳۱۷.
۳. عنکبوت (۲۹) آیه ۴۵.